۱۳۹۴ خرداد ۹, شنبه

درد

جالب است که درد تمام ستون فقرات را گرفته، هر لحظه امکان دارد از شدت دردها محکم و با صورت بکوبی به زمین، دستها و پاها و حتی خود صورت یا از آن هم بدتر قلب برای افتادن آماده ایست قلبی باشد، سینه ها بدون جهت تنگتر و تنگ شوند. مغز تمامی این سرپیچی های اعضا را کاملا عادی تلقی کند، اندکی زانوها خود را شل کنند زمین افتادن را تجربه کردن. این بار نه دستی، نه پایی، نه قلب و سینه ای و حتی نه مغزی آماده دوباره ایستادند ندارند. زیرا که اعضای یکدیگر نیستند و سالهاست از هم فاصله گرفتن. این است روزگار حال ما.

هیچ نظری موجود نیست: