بیان عزیزی
می نشیند روبرویم. قد بلند است با چشمهای بسیار زیبا. حتا یک خط یا رنگ اضافه آرایش ندارد. دو ماه است قهر کرده و از خانه بیرون آمده. دلش برای دختر یک ساله اش تنگ شده که هنوز شیر می خورد. میان بغض و گریه می گوید که شوهرش با خواهر 15 ساله اش رابطه دارد. دختر را به خانه انها می آورد و نیمه شبها به تنش دست می کشد. می ترسد این راز را به مادر و دیگران بگوید. می ترسد برادرهایش شوهر و خواهرش را بکشند و ساکت مانده. آخرین بار که شوهرش را تهدید به افشای این خیانت کرده ، شوهر ساکت شده است. اما روز بعد زن را به حمام برده ، رویش نفت ریخته و قسم خورده که او را آتش می زند و بعد هم بچه هایش را. می گوید از سینه هایم شیر می ریزد و دلم برای دخترم پر می زند. حالم بد می شود و حس می کنم از اتاق بوی نفت می آید...
و: ئهفراسیاب گرامی
لهبهرامبهرم دائهنیشێت. باڵابهرز و به چاوه جوانهکانییهوه. تهنانهت هێڵێک یان رهنگێک جوانکاریی تێدا بهدی ناکرێت. دوو مانگه تۆراوه و له ماڵ هاتۆته دهرێ. دڵتهنگه بۆ کچه یهکساڵهکهی که هێشتا شیرهخۆرهیه. له نێوان بوغز و گریاندا که شوهکهی لهگهڵ خوشکه پانزه ساڵهکهیدا نێوانی ههیه. کچه ئههێنێتهوه بۆ ماڵهوه و نیوهشهو دهست به لهشیا ئههێنێت. دهترسێ ئهم نهێنییه به دایکی و وانی بڵێت. دهترسێ براکانی شوو و خوشکهکهشی بکوژن و بێدهنگ ماوهتهوه. دوایین جار که به ئاشکراکردی ههڕهشهی له شوهکهی کردوه، شووهکهی بێدهنگ بووه. چهند رۆژ دواتر ژنهی بردۆته حهمام و دهبهیهک نهوتی بهسهردا ههڵڕشتووه و سوێندی خواردوه که خۆی و منداڵهکانیشی ئاگر تێبهرئهدات. دهڵێ سینهم لێوانلێو بووه له شیر و دڵم خهریکه باڵ ئهگرێتهوه بۆ کچهکهم. باش نیم و ههست ئهکهم ژوورهکهم بۆنی نهوت ئهدات ....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر